سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خداوند ـ عزّوجلّ ـ به داوود علیه السلام وحی کرد :«ای داوود ! به من شادمان باش و از یادم لذّت ببر و با مناجات من متنعّم شو که به زودی، خانه را از فاسقانْ خواهم پرداخت ولعنت خود را بر ظالمان قرار خواهم داد» . [امام صادق علیه السلام]
حسین خون خدا
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» رمضان

از عرش صدای ربنا می اید

اوای خوش خدا خدا می اید

گویند که درهای بهشت باز کنید

مهمان خدا سوی خدا می اید



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » امیر حسین همتی ( دوشنبه 87/6/18 :: ساعت 12:41 عصر )
»» مهمونی

چه مهمونی قشنگی بود تو کربلا .....امام حسین رو بعد از دعوت به مهمونی ، چه خوب سیراب کردند !!!

چه جای گرم و نرمی بچه ی شش ماهه اش رو خوابوندن !!

چه اتاق مناسبی به دختر سه ساله اش دادن !!

 چه استقبال خوبی از فرستادش کردن !! چه بدرقه ی گرمی از خواهرش کردند !!

آدمهایی که شکماشون رو با مال حروم پر کرده بودند ، یه عده منتظر ، چه واژه ی قشنگی !!!!

منتظر مثل کسی که عاشق می شه ، لحظه لحظه انتظار می کشه تا بیاد لحظه ی دیدار یار .

ای منتظرا حواستون هست ؟؟ ای جوونای عاشق حسین !! ای سینه زنای حسینی !!ای منتظرای مهدی !! خواسته ی حسین چی بود ؟؟ اشک ریختن ؟؟ این رو کوفیا خوب بلد بودن خیلی خوب ، وقتی سرهای بریده رو از کوفه رد کردند اولین آدمهایی که اشک ریختن خود کوفیا بودن اما زینب چی ؟؟ در جواب اشکشون گفت همیشه بگریید !!!!

و زینب چه کرد ؟؟؟؟؟

کربلا رو زنده کرد . زینب عاشقانه انتظار کشید ، انتظاری پر از حرکت و پر از مبارزه انتظاری بدون نشستن و بی توقف با وجود اینکه هیچی برای انتظار کشیدن نداشت اما ایستاد و یک تنه جنگید .

حسین چی از کوفیان می خواست ؟ مهدی از ما چی می خواد ؟ کوفیا چه جوابی دادن ؟ ما چه جوابی داریم بدیم ؟

حسین بی یار نمونه ، مهدی چه طور ، حسین تنها بود ؟ مهدی ..................؟

کوفیان در خواب نبودند ، ما چطور ؟ کوفیان با حسین چه کردند ؟  ما با مهدی چه می کنیم ؟ وقتی حسین نبود زینب چه کرد ؟ حال که مهدی نیست ما چه می کنیم ؟ از این دو حال خارج نیست یا در صراطیم و جزء یاران حسین و یا بالعکس کل یوم عاشورا ، هر روز عاشورا است هر روز این جنگ درونی در حال انجامه واقعا ما کدوم طرفیم ؟ با کی هستیم ؟ در خوابیم ؟ !

عاشورا برای تمامی انسانها آزمایشی بود ، چه آنهایی که با حسین یار بودند و تا به آخر همراه ، و چه اونایی که با حسین یار بودند اما نیمه راه ، چه اونایی که حسین رو دوست داشتند و آخر به او پیوستند و چه اونایی که حسین رو درست نمی شناختند و در آخر از او گسستند ، چه اونایی که راه بر حسین سد کردند ، چه اونایی که حسین رو دیدند و راهش رو فهمیدند و به او عشق ورزیدند و راهش رو رفتند مثل همتها و چمرانها . چه اونایی که موندند ادعای محبت حسین رو تو سینه نگه داشتند اما فریفته ی دنیا شدند . همین لحظه همین جا هم عاشورا بر پاست . دو دسته صف کشیدند ، یه عده سینه زن و عزادار ، یه عده دنبال کیف و حال . یه عده روضه خون که حسین رو بیشتر از حد ممکن تکه تکه می کنند تا شاید قطره ی اشکی بگیرن و یه عده با گفتن حقیقت ، یاد حسین رو در قلبها موندگار می کنند . یه عده برای یتیمان حسین تنها می گریند ، یه عده با دستان پر مهر اشکی از چشم یتیم پاک می کنند ، یه عده اسم حسین رو رو بچه هاشون می ذارن ، یه عده با تربیت بچه های حسین گونه ، نام و راه حسین رو تو تاریخ ثبت می کنن مثل مادر شهدا .

اما ما کدوم طرفیم ؟؟ زینب یک منتظر واقعی بود ، ما چطور ؟؟؟؟؟؟



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » امیر حسین همتی ( سه شنبه 86/10/11 :: ساعت 12:24 عصر )
»» بسم رب المهدی

به اذن الله و به اذن مولا

بسم رب المهدی

 

دلم تنگه مولا از غربت شیعه ، از بی پناهی اسلام ، آقا جون نمی دونم چه کار بکنم گوشه و کنار جامعه را نگاه می کنم داغ دلم تازه می شه .

از عاشورا می شنوم از امام حسین (علیه السلام) و از حضرت زینب (سلام الله علیها) که هر چی داشتند دادند اما ایستادند .

از جوانانی که عزادار علی اکبر (علیه السلام) اند و از اخلاق و نجابت و پاکی بی خبرند .

از زنانی که براسارت زنان وآوارگی آنان می گریند اماخود آواره ی خیابانهاومحو تماشای مردانند .

از مردانی که بر چشمهای تیر خورده ی عباس می گریند اما تیرهای نگاه خود را نمی پوشانند .

از نوجوانانی که شور عبدالله و قاسم را دیدند و شعورشان را نادیده گرفتند .

از جوانانی که چشمان و ابروان کمانی عباس را دیدند اما غیرت و مردانگی و جوانمردی اش را نادیده گرفتند .

از مردمی که دشمن یزیدی را شناختند و توطئه های معاویه را رها کردند .

از مردمی که یزیدهای معاویه را شناختند و ندای هل من ناصر ینصرنی مهدی را نشنیدند .

از خوابی که انگار بیداری ندارد مگر پس از سر به دار شدن مسلم های زمان از خونهای پاکی که مظلومانه به زمین ریخته می شود و حتی از خون پشه هم کم اهمیت تر است .

از اجسادی که دسته جمعی به گور سپرده می شود و هیچ اشک ریز و دلسوزی ندارند .

از خانه هایی که ویران می شود و به آتش کشیده می شود بی آنکه صدای فریادی بر آید .

از اسرایی که بی جرم و جنایت در زندانها اسیر و آواره اند بی آنکه دادخواهی به دنبال نجاتشان باشد . نکند امروز روز عاشوراست ؟

ای ماه مهربانم العجل العجل العجل

 

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » امیر حسین همتی ( سه شنبه 86/10/4 :: ساعت 5:4 عصر )
»» درد دل رقیه (س)

آمده ای و با آمدنت...

تو را هزار بار دیده ام، اما اینبار چیز دیگریست. تو هم هزار بار مرا نظاره کرده ای، مراقبم بوده ای، اما اینبار چیز دیگریست.

ادامه مطلب...

نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » امیر حسین همتی ( شنبه 86/7/7 :: ساعت 5:54 صبح )


»» وصیت نامه امام حسین

 

  "بسم الله الرحمن الرحیم. هذا ما أوصی به الحسین بن علی إلی أخیه محمد بن الحنفیة إن الحسین یشهد أن لا إله إلا الله وحده لا شریک له و أن محمداً عبده و رسوله جاء بالحق من عنده و أن الجنة حق و النار حق و الساعة آتیة لاریب فیها و أن الله یبعث من فی القبور و أنی لم أخرج أشراً و لا بطراً و لا مفسداً و لا ظالماً و إنما خرجت لطلب الإصلاح فی امة جدی(صلی الله علیه و آله ) أرید أن آمر بالمعروف و أنهی عن المنکر و أسیر بسیرة جدی و أبی علی بن أبی طالب فمن قبلنی یقبول الحق فالله أولی بالحق و من رد علی هذا أصبر حتی یقضی الله بینی و بین القوم و هو خیرالحاکمین، و هذه وصیتی إلیک یا أخی! و ما توفیقی إلا بالله، علیه توکلت و إلیه أنیب.

امام حسین علیه السلام هنگام حرکت از مدینه به سوی مکه این وصیت نامه را نوشت و با مهر خویش ممهور ساخت و به برادرش محمد حنفیه تحویل داد:

" بسم الله الرحمن الرحیم...؛ این وصیت حسین بن علی است به برادرش محمد حنفیه. حسین گواهی می دهد به توحید و یگانگی خداوند و این که برای خدا شریکی نیست و محمد(ص) بنده و فرستاده اوست و آئین حق( اسلام) را از سوی خدا( برای جهانیان) آورده است و شهادت می دهد که بهشت و دوزخ حق است و روز جزا بدون شک به وقوع خواهد پیوست و خداوند همه انسان ها را در چنین روزی زنده خواهد نمود."

امام در وصیت نامه اش پس از بیان عقیده خویش درباره توحید و نبوت و معاد، هدف خود را از این سفر این چنین بیان نمود:

" من نه از روی خودخواهی و یا برای خوشگذرانی و نه برای فساد و ستمگری از شهر خود بیرون آمدم؛ بلکه هدف من از این سفر، امر به معروف و نهی از منکر و خواسته ام از این حرکت، اصلاح مفاسد امت و احیای سنت و قانون جدم، رسول خدا(ص) و راه و رسم پدرم، علی بن ابی طالب(ع) است. پس هر کس این حقیقت را از من بپذیرد( و از من پیروی کند) راه خدا را پذیرفته است و هر کس رد کند( و از من پیروی نکند) من با صبر و استقامت( راه خود را) در پیش خواهم گرفت تا خداوند در میان من و بنی امیه حکم کند که او بهترین حاکم است. و برادر! این است وصیت من به تو و توفیق از طرف خداست، بر او توکل می کنم و برگشتم به سوی اوست."



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » امیر حسین همتی ( یکشنبه 86/6/4 :: ساعت 12:57 صبح )
»» یا ثارالله

بسمالله الرحمن الرحیم

 

یا ثارالله



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » امیر حسین همتی ( شنبه 86/6/3 :: ساعت 1:24 عصر )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

رمضان
مهمونی
بسم رب المهدی
درد دل رقیه (س)
وصیت نامه امام حسین
یا ثارالله

>> بازدید امروز: 4
>> بازدید دیروز: 0
>> مجموع بازدیدها: 3519
» درباره من

حسین خون خدا

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان

» صفحات اختصاصی

» وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
» طراح قالب